آمریکا هزاره جدید را نیز با جنگ و وحشت آغاز کرد.از تاثیرهای روانشناختی و اجتماعی جنگ طلبی بر خانواده های آمریکایی کمتر سخنی به میان می آید.اثرات روانی و اجتماعی فشار روانی در این خانواده ها در سالهای آتی با گسترش بیش از پیش خشونت و خودکشی و یاس و رفتارهای ضد اجتماعی خود را بروز خواهد داد.
گروه گزارش های ویژه مشرق: از زمان تسليم شدن ژاپن در سال ۱۹۴۵ هرچند جنگ برای جهان پایان یافت اما برای دولت آمریکا هیچگاه پایانی در کار نبود. آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم تا کنون به بهانه های مختلف جنگ هایی را در سراسر جهان آغاز کرده است و به عنوان پر هیاهوترین مدعی صلح و حقوق بشر و دموکراسی در طی سال های گذشته جنگ افروزترین دولت نیز بوده است. كره، هندوچين، ویتنام، عراق و افغانستان و آمریکای لاتین از جمله مناطقی بوده است که جنگ افروزی آمریکا در آنها قتل عام گسترده اي را به دنبال داشته است. برخی گمانه زنی ها معتقدند اقلا شش ميليون انسان نظامی و غيرنظامي پس از جنگ جهانی دوم در جنگ های آمریکا کشته شده اند.
با این حال آمریکا هزاره جدید را نیز با جنگ و وحشت آغاز کرد. سناریوی پیچیده یازده سپتامبر، لشکرکشی به افغانستان و عراق و کوبیدن همواره برطبل جنگ درطول دو دولت بوش تاثیر اجتماعی روانی بزرگی بر خانواده های آمریکایی به خصوص خانواده های نظامیان داشته است. اگرچه گزارش های فراوانی از هزینه های انسانی جنگ داده می شود اما از تاثیرهای روانشناختی و اجتماعی جنگ طلبی بر خانواده های آمریکایی و سربازان اعزام شده به جبهه تهاجم کمتر سخنی به میان می آید. در آمریکا اضطراب ها و تنش های روانی برای خانواده هایی که به نوعی با جنگ و نظامی گری سر و کار دارند از قبل از حرکت نیروهای نظامی آغاز می شود در طی عملیات ها و حضور نیروها در جنگ تشدید شده و بعد از برگشت ادامه داشته و گاهی تا سالها نیز پا برجا می ماند.
نظامیان آمریکایی در جبهه های جنگی که نمی دانند برای چیست
جنگ های آمریکایی
بدیهی است جنگ های آمریکایی اثرات آشکار و پنهان فراوانی بر مردم آمریکا و مردم کشورهای جنگ زده داشته است. خسارات مالی فراوان از جنبه های آشکار جنگ است که امروز دامنگیر خود آمریکا نیز شده است. افول اخیر اقتصادی آمریکا و رشد سریع فقر در این کشور از نتایج هزینه های گزاف جنگ های آمریکا در خاورمیانه طی دو دهه اخیر ارزیابی می شود. جنگ هایی که جمهوری خواهان و نومحافظه کاران آمریکا به راه انداخته و هزینه های آن را بر مردم آمریکا تحمیل کرده اند. کار گروه حزب دموکرات برای تعیین هزینه های جنگ عراق و افغانستان اعلام کرده است این جنگ ها به طور متوسط برای هر خانواده چهار نفری آمریکایی به قیمت 20 هزار دلار تمام شده است و هزینه این جنگ ها برای دولت آمریکا تقریبا دو برابر رقمی بوده که تاکنون برآورد می شده است. مالیات دهندگان آمریکایی در حدود ۵/۱ تریلیون دلار صرف این جنگ های بی ثمر کرده اند که حتی از هزینه های کلان بودجه فدرال نیز بیشتر بوده است.
زنان و مردان نظامی برای خانواده هایشان سوغات اختلال روانی خواهند برد.
تاثیر پنهان جنگ های آمریکا اثرات روانی و اجتماعی جنگ بر جامعه این کشور است که افزایش خشونت و کاهش امنیت اجتماعی را در این کشور از این منظر می توان تجزیه و تحلیل کرد. جامعه امروز آمریکا در خشن ترین برهه خود به سر می برد و روزی نیست که خبری از کشتار مردم عادی توسط افرادی که تصور ارتکاب جنایت در مورد آنان نمی رفت در رسانه های این کشور منتشر نشود. اثرات روانی جنگ بر سربازان اعزام شده به جنگ و به خصوص خانواده های این سربازان دارای زوایای بسیار قابل توجهی است. بالا بودن نرخ طلاق، خودکشی، الکلی شدن و بیماری های روانی از میانگین جامعه در این خانواده ها از دست آورد های جنگ های بی حاصل آمریکا در دهه های اخیر بوده است.
خانواده هایی که در اثر جنگ تک والدی شده اند با مشکلان اجتماعی فراوانی درگیرند.
دست آورد جنگ عراق
با اینکه در جنگ عراق 4400 سرباز و نظامی آمریکایی جانشان را از دست دادند و هزاران سرباز مجروح و قطع عضو شده نیز به خانواده هایشان تحویل داده شد؛ آنچه که برای خانواده های ایشان به جا مانده است نه غرور اشاعه دموکراسی در جهان بلکه خاطرات تلخ و تاسف آور از روزهای پر تنش و اضطرابی بوده است که عضوی از آنان در منطقه جنگی بوده است. روزهایی که هر آن منتظر شنیدن خبر ناگواری بوده اند. بر اساس اعلام سازمان مردم نهادی که برای بررسی وضعیت خانواده های سربازان آمریکایی حاضر در جنگ عراق تشکیل شده است؛ 2465 نفر همسران خود را طی جنگ آمریکا در عراق از دست داده اند. 3137 کودک یکی از والدین خود، 8964 نفر از والدین یکی از فرزندانشان، 13446 نفر یکی از نوه هایشان و 3675 نفر یک برادر یا خواهر خود را از دست داده اند. اثرات روانی و اجتماعی این هجم از فشار و تنش روانی در این خانواده ها در سال های آتی با گسترش بیش از پیش خشونت و خودکشی و یاس و رفتارهای ضد اجتماعی خود را بروز خواهد داد. کما این که از هم اکنون نیز نشانه های آن در جامعه آمریکا دیده می شود و تحقیقات دانشگاهی آن را تایید می کنند.
خانواده حداقل 4400 نفر چنین مراسمی را تجربه کرده اند.
روزهای قبل از اعزام
روزهای قبل از اعزام واحدهای نظامی به خصوص هنگامی که خانواده دارای فرزندان خردسالی هم هست از پر تنش ترین اوقات برای خانواده های آمریکایی است. تصور در پیش بودن جدایی دراز مدت بین سرباز و خانواده اش برای اعضای خانواده غم انگیز و شکننده است. ارتش آمریکا برای کاستن اضطراب در خانواده ها قبل از اعزام نیروها اقدام به برپایی اردوهای دراز مدتی می کند تا از وحشت خانواده ها از این دوری ها کاسته شود. در حالی که همسران سربازان متاهل به فکر چگونگی مدیریت خانواده در طی ماههای نبود همسرانشان هستند فشار روانی بر روی خود سربازان مضاعاف است. آنها به جنگی اعزام می شوند که در مورد چرایی و اهداف آن چیز زیادی نمی دانند. در کنار آماده شدن برای حضور در چنین جنگی به فکر خانواده بعد از خودشان نیز هستند.
لحظات سخت رفتن به جنگ هایی که عقل های سلیم چرایی آن را نمی دانند.
موضوع وفاداری همسران اغلب در ذهن هر دو جای مهمی برای خود باز می کند. آیا سربازی که به جنگ اعزام می شود (چه مرد و چه زن) در طول دوری از همسرش به او وفادار خواهد ماند؟ و در سوی دیگر آیا سربازی که پس از ماه ها دوری از همسر و فرزندانش و تجربه روزها و شب های مناطق جنگی و فشارهای روحی و روانی فراوان به خانه اش بر می گردد با همسری وفادار مواجه خواهد شد؟ یا این که آنچه مشاهده خواهد کرد بر زخم های بی نتیجه و بی هدف جسمی و روانی وارد شده بر وجودش در طی جنگ های بی حاصل آمریکایی خواهد افزود؟! اغلب تفهیم کردن کودکان در مورد علت غیاب طولانی مدت یکی از والدین برای حضور در جنگ کار آسانی نیست و این کودکان آسیب پذیرترین اعضای خانواده های نظامیان آمریکایی را تشکیل می دهند. بدین ترتیب هفته ها و روزهای قبل از اعزام افراد به اوقات پر تنشی برای خانواده و خودشان تبدیل می شود.
مردان و زنان اعزامی به جنگ های بی ثمر روزهای پر تنشی را قبل از اعزام تجربه می کنند
پس از اعزام
پس از اعزام و آغاز حضور نیروهای نظامی در مناطق جنگی فشار جدایی و نبود ارتباط از بزرگترین عوامل تنش زا برای خانواده ها محسوب می شوند. عدم اطلاع از وضعیت سرباز و آنچه که در نبرد اتفاق می افتد و نیز عدم آگاهی از این که سرباز سالم است یا نه فشار روانی زیادی بر افراد خانواده اش وارد می کند. اما برای سربازان حاضر در منطقه جنگی این خود جنگ است که بیشترین استرس را برای آنها می آفریند. سربازان درگیر این افکار می شوند که چرا باید بجنگند؟ هدف این جنگ و از دست رفتن دوستان و هم قطارانشان چیست؟ آنها به وضوح می بینند که با مردمی (مثلا در افغانساتن و عراق) می جنگند که توانایی دفاع از خود را ندارند و آنگاه این توجیه که اینان تهدید کننده امنیت آمریکا هستند در ذهن آنها می شکند و درگیری های ذهنی آغاز می شود و در نتیجه آمار خود کشی سربازان آمریکایی در عراق و افغانستان برای کارشناسان به موضوعی که قابلیت تفسیر و تعبیر قرالوانی دارد تبدیل می شود.
وفاداری همسران از دغدغه های بزرگ فکری نظامیان آمریکایی است.
بعد از برگشت: توسعه ناهنجاری ها
تنش های بعد از برگشت از جنگ در خانواده و خود نظامیان از شناخته شده ترین انواع استرسی ها هستند. از سویی سربازان باید به نوعی با آنچه که دیده اند و تجربه کرده اند کنار بیایند. گاهی سربازان حتی از گفتگو در مورد منطقه جنگی و تجربیات اسفناک خود نیز منع می شوند و این کار را برای تخلیه روانی آنها سخت تر می کند. برگشت به زندگی عادی برای این سربازان بدون کمک خانواده هایشان غیر ممکن است و از همین جا تنش های پس از جنگ برای خانواده نیز آغاز می شود. خانواده با افرادی پرخاشگر و گاهی دچار ترس های بی مورد از نظر آنان روبرو می شوند. کابوس های شبانه اضطراب ها و خشم ها بی حوصلگی های طولانی مدت شرایطی است که خانواده های آمریکایی در سربازان از جبهه برگشته می بینند. بالطبع بخشی از این شرایط روانی دشوار به خانواده منتقل می شود. در موارد فراوانی همسران دیگر نمی توانند تحمل کنند و طلاق برای آنها امری رهاننده تلقی می شود. از این جاست که آمار طلاق در بین خانواده های نظامی که در آن یکی از همسران به تازگی از جنگ برگشته بسیار بالاست. رهاورد جنگ های بی حاصل آمریکا برای خانواده های نظامیان از هم پاشیدن خیانت آوارگی عاطفی کودکان و بیماری های روانی بوده است.
کودکان خانواده های نظامی از تنش های روانی بزرگی رنج می برند.
خشونت سهمناک
در سال 2008 نیویورک تایمز طی سلسله مقالاتی به مشکلات روانی و اجتماعی نظامیانی پرداخت که از جنگ عراق برگشته بودند. 121 مورد قتل انجام شده توسط این افراد نشانگر افزایش شدید خشونت طلبی در بین آنان بود. خانواده های این نظامیان به هیچ وجه از این خشونت در امان نبودند. یک زن 19 ساله که همسر یکی از سربازان اعزامی به جنگ عراق بود به گزارشگر نیویورک تایمز می گوید شب ها نمی تواند راحت بخوابد؛ نگران جان خود و فرزندش بوده و اسلحه مجاز را از خانه خارج کرده است چون هر آن ممکن است همسرش نیمه شب در اثر کابوس هایش بیدار شود و فکر کند در عراق است و خود یا زن و بچه اش را بکشد. از زمان حمله به عراق نرخ جرایمی همچون قتل، تجاوز به عنف و ضرب و شتم در ارتش آمریکا افزایش یافته است. در سال 2009 در فورت کارسون ایالت کلمبیا دسته ای از سربازانی که از عراق برگشته بودند جنایات هولناکی مرتکب شدند. آنها شروع به کشتار اعضای خانواده، دوستان و غریبه ها کرده و برخی نیز خودکشی کردند. این اتفاق نمونه کاملی از خشونتی بود که نظامیان بازگشته از جبهه جنگ برای خانواده های خود به ارمغان آورده بودند. دئیو فیلیپس (Dave Philipps) خبرنگاری که جزئیات این ماجرا را در یکی از نشریات محلی انتشار داد؛ می گوید: «از سال 2005 تا 2008 چهارده نفر از نظامیان در 11 قتل نقش داشته اند که یکی از آنها خودکشی بوده است». بر اساس مطالعات انجام شده هر چه قدر زمان ماندن سربازان در منطقه جنگی بیشتر است اقدام آنها به خشونت در خانواده و خارج از آن نیز بیشتر می شود. بدرفتاری و کتک زدن همسر و فرزندان از شایع ترین اقدامات این سربازان در خانه است.
دو روی یک سکه: قربانی یا جنایتکاران جنگی آینده؟!
کودکان، قربانی یا جنایتکاران جنگی آینده؟!
تا سال 2009 یکی از والدین حدود 2 میلیون کودک آمریکایی نظامی بودند. کودکان اکثر سربازانی که به جنگ اعزام شده بودند 7 ساله و کوچکتر از آن بودند. در سال 2007 یک و یا هر دو والد هفتصد هزار کودک آمریکایی در مناطق جنگی بودند. در سال 2008 دو میلیون کودک آمریکایی وجود داشتند که یکی از والدین آنها در عراق یا افغانستان بود و یا قبلا در این مناطق بوده است. شمار زیادی از آنان والدین خود را از دست دادند و یا با پدر یا مادری قطع عضو شده و زخمی روبرو شدند. بیشتر این کودکان به طور نامتناسبی از اقلیت های نژادی آمریکا هستند و1 نفر از هر 4 نفر آنها افسرده شده اند. مطالعات سال 2010 نشان می دهد کودکانی که یکی از والدین آنها به جنگ اعزام شده است از خدمات مشاوره ای روانی 11 درصد بیشتر استفاده کرده و اختلالات روانی در آنها بنا به مورد 15 تا 19 درصد بیش از میانگین هاست. 38 درصد این کودکان به صورت "شدیدا مستعد" به اختلالات رفتاری طبقه بندی می شوند در حالی که در زمان صلح این نرخ 18 درصد بوده است.اختلال در خواب و یادگیری، افت تحصیلی و انزوا به وفور در این کودکان دیده می شود. از سال 2003 تا 2008 ویزیت تعداد کودکان متعلق به خانواده های نظامیان درگیر در جنگ های آمریکا که توسط روانشناسان ویزیت شده اند از یک میلیون نفر به دو میلیون نفر افزایش یافته اند. در همین دوره نرخ اقدام به خودکشی کودکان در این خانواده ها نیز به شدت افزایش یافته بود. به نظر می رسد نظام جنگ افروز آمریکا در حال تربیت جانیان تازه نفسی برای ابوغریب ها و گوآنتانوموهای جنگ های آمریکایی آینده است.
منابع و مآخذ:
...............................................................................................................................................................
http://www.huffingtonpost.com/2012/07/04/iraq-afghanistan-war-veterans-combat-trauma_n_1645701.html
http://costsofwar.org/article/us-veterans-and-military-families
http://faculty.mckendree.edu/scholars/2002/booth.htm
http://www.jstor.org/discover/10.2307/2769092?uid=3737528&uid=2&uid=4&sid=21101183418741
http://arsca.k12.ar.us/documents/military/children%20in%20us%20military%20families.pdf
http://www.ptsd.va.gov/professional/pages/pro_deployment_stress_children.asp
http://home.hiroshima-u.ac.jp/heiwa/Pub/E23/04ichikawafinal.pdf
http://cs.mhf.dod.mil/content/dav/mhf/QOL-Library/Project%20Documents/MilitaryHOMEFRONT/Reports/2007%20Demographics.pdf
http://www.rand.org/pubs/monographs/2008/RAND_MG720.pdf
http://prorev.com/iraqcosts.htm
http://www.noiraqescalation.org/tools/reports/files/0011.doc
thegooddemocrat.wordpress.com/2007/08/01/the-war-in-iraq-detrimental-to-american-families/
http://www.rer.sagepub.com/content/81/4/566.full